پنج دختر و ده خون آشام p7

 

لایتو: بیا خوش بگزرونیم! ^^

نالی:عاههههه! مگه ماری چان نگفت باهام کاری نداشته باشی؟ 

(+علامت نالی تو این پارت & علامت لایتو) 

&گفتش در حد حاملگی نباشه منم گفتم تا اون حد نه 

اما قول ندادم خوش نگزرونم! 

+هاعععع نهههههه ماری چان کمککککککککککک 

اصن تو به من. دست بزن خوردت میکنم! 

& ههههه دست میزنم... 

لایتو میره جلو و نالی رو ميگيره دست هاشو میبنده و اونو رو تخت میزاره 

روش خیمه میزنه و گردنش رو بو میکنه 

&بوی خوبی میده... بوی گل یاسی که تو شب میپیچه و آدم رو مست میکنه 

و گردنش رو گاز میگیره، خونش رو میخوره 

خون روی گردن نالیا جاری میشه لایتو با زبونش گردنش رو لیس میزنه... 

چقدر شیرینه بیشتر میخوام 

دوباره گردن نالیا رو گاز میگیره و خونش رو آروم آروم میخوره و مزه میکنه 

+آخ بسه... بسههه درد داره شیطونی کنی بهتر از اینکه که اینجوری بیوفتی به جون گردنم! 

&عاا پس دلت میخواد ها؟ 

لایتو دستش رو زیر لباس نالی میبره و لباسش رو در میاره 

+ هنتای=--=

&لایتو لب های نالیا رو با ولع میبوسه و گاز میگیره 

کم کم زبونش رو به بازی میگیره نالیا هم همراهیش میکنه 

&پیچ چی چان... خوشت میاد آره؟ میخوای کاری کنم لذت ببری؟ 

+ : چه بخوام و نخوام تو منو به *اک میدی باش-_-

&  چون جونمو دوست دارم نمیکنم=-= دختره دیوونه بی عصاب ترسناک پدرمو در میاره=--=

لباس های نالیا رو از تنش در میاره و به بدنش خیره میشه 

بدنش رو بو میکنه و و با زبونش اون رو حس میکنه 

لباس های خودش رو درمیاره و بدن نالیا رو لمس میکنه 

به هر حال اون یه دختره نمیتونه از بس من بر بیاد اگر هم بیاد با هم فرار میکنیم 

+منظورت چیه؟ 

& من بچه هارو دوست دارم مخصوصا شبیه من باشه 

+خو چه ربطی داره 

& ربطش اینکه که دلم بچه میخواد 

+خو برو مهدکودک کلی بچه ببین باهاشون بازی کن 

& نه بچه خودم باشه 

+برو یتیم خونه یکیشون رو به سرپرستی بگیر

&عااااا اههههه ایسگا کردی؟؟ خودتو میزنی به کوچه علی چپ؟ باشه... نشونت میدم... 

دست های نالیا رو ميگيره *

نالیا تلاش میکنه خودشو آزاد کنه*

کاری میکنم فقط مال من بشی!

+نه نه اینجوری نداشتیم که 

&لایتو نالیا رو وحشیانه با ولع میبوسه و دستش رو روی بدنش میکشه و به جای حساس میبره... 

نالی هر چقدر تقلا میکنه خودشو آزاد کنه نمیتونه 

&بدنت خیلی گرمه... نرمه و سفیده... آماده ای بریم تو اسمون 

+ااا لایتو جانم یه لحظه صبر کن 

&جانم؟ 

+ الان درست نیست... خو آخه... من فکر میکردم خون آشام ها دروغ نمیگن... بعد از ازدواج باشه؟؟ لطفا من مال توعم خب؟ 

(الان در حال خر کردن لایتو میباشد) 

&مال من..

+ آره باشه؟ اگه الان اینجوری بشع... دیگه نمیتونم باهات ازدواج کنم که

&جانممممممممممممممممممم؟؟؟ ازدواججججج؟ 

با توووو؟ ا.. ز.. د.. و.. ا. ج.... 

+ااا مگه منو دوست نداری؟ 

& چرا... دارم... 

+پس حرف خانومت رو گوش کن^^

& خانومم؟؟؟ (هضم این موضوع براش سخته) 

یعنی اگه بهت بگم باهام ازدواج کن میکنی؟ 

با اینکه من خون آشامم؟ ممکنه هر وقت دلم خواس تو رو بکشم؟ 

&1. دست هامو ول کن درد میکنه 

2. آره 

3. خوب مگه چه اشکالی داره؟ 

4. اینکارو نمیکنی اتفاقا یه پدر بامزه و مهربون میشی^^

&..... 

لایتو غش می‌نماید*

نالی لباس خوابش را میپوشد*

&ببینم الکی گفتی؟ 

+ نه راست گفتم ( به به به جمع عاشقان پیوست) 

بیا اینم برای اثباتش 

لایتو رو میبوسه 

لایتو خشکش زده گریه میکنه *

نالی: :///// چرا گریه میکنی؟ @_@

& من قبلا یه نفر رو دوست داشتم... هنوزم دارم اما اون رفت... 

+ اوه... خب منم... 

به هم نگاه میکنند*

لایتو نالی رو بغل میکنه و می‌خوابه 

نالیا چان هم که جون سالم به در برده با خیال راحت می‌خوابه ولی... 

یه احساس قشنگ... یه عشق خاص تو وجود هم لایتو و هم نالیا چانمون به وجود اومده :)) 

*'*' *'*' *'*' *'*' *'*' *'*' *'*' *'*' *'*' *'*' *'*'''' 

خبب این از ماجرا شب نالیا و لایتو 

میدونم منتظر یه منحرفی توپ بودین اما 

اگه اونجوری میشد داستان بهم می‌ریخت 

ناراحت نشو:) 

به وقتش یه منحرفی  سال + 180‪. 

میشه که آب شی بری زیر زمین به قلم راحیل چان^^ منحرفی  در اون حد بنویسم دازای کلمو میکنه °~~~°

تا بعد ^^