پنج دختر و ده خون آشام 22

 

رجی:نکته های مهم درباره دخترا؟؟ مثل فرمول؟

لایتو:فک کنم باید به زبون شیمی بهت بگم بفهمی

فرمول دخترا = تعریف کردن+ جذب کردنشون+ حرف زدن و گوش دادن بهشون

رجی:فهمیدم

(من:😐😂😑🤦‍♀️//شما:😐🤣🤣)

لایتو: اول که ببینیش چیکارش میکنی؟

رجی: میگم ازت خوشم میاد

لایتو:پس همون لحظه منتظر یه سیلی آبدار باش

رجی:چرا؟ ●-●

لایتو:اولین قدم

دخترا خیلی خیلی حرف میزنن، تو باید بشینی و با حوصله بهشون گوش بدی که داری انگار اهمیت میدی

رجی:....

لایتو: اولین قدم= گوش دادن با ذوق و مهربونی تمام و کمال به حرف های دختره+اهمیت دادن

رجی:اها

(ماری:🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😐😑)

(خواننده ها: ببند اون دهنتو پارازیت بزار ببینیم این پسرا حقه هاشون چیه&_&)

لایتو: خب 

بعد سعی کن ببینی چی دوست داره، باهاش حرف بزن و وقتی میبینی شباهت‌ هایی دارید بهش بگو 

به خودت جذبش کن 

بعد دعوتش کن بیرون، به بهانه های مختلف و سعی کن جذبش کنی براش کادو بخر ببین چی دوست داره  

و یهو گونش رو ببوس، سرش رو ناز کن 

چند روز همین جوری پیش برو بعد بهش بگو علاقه داری خیلی آروم و قشنگ 

اوک؟ 

اینا رو دیگه هر پسری بلده=-=

رجی: یا جد کارل هاینز! مگ میخوام عملیات فیثاغورس حل کنم؟ 

لایتو:🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️

من رد دادم خب؟ میخوام برم بکپم، به شیوه خودت برو جلو 

این ها هم یادت باشه 

رجی:باش 

لایتو :تشکر یادت نرفته؟ 

رجی:اریگاتو :) 

لایتو:خواعش

لایتو می‌رود پیش نالی تا بکپد*

نالی:چی شد؟ 

لایتو:من اسممو عوض میکنم اگه فهمیده باشه تو این چیزا خیلی اسکله 

ولی من تمام تلاشمو کردم ها

نالی:حدس میزدم باش ممنون حالا بیا بخواب 

لایتو میره نالی رو بغل میکنه و از پاش یه کم خونش رو میخوره*

همه در حال کپیدن هستن*

رجی مشغول با خودش*

2 ساعت بعد**

رجی همه رو بلند میکنه*

رجی‌:آیاتو وایستا.... 

ایاتو: :///؟؟ 

رجی:چند بار باید بهت بگم یونیفرمت رو درست بپرس؟ 

ایاتو:رجی دوباره شروع نکن، احساس خفگی بهم دست میده

رجی :..... 

یویی: آیاتو بیا

لباسش رو درست میکنه*

یویی:حالا عالی شد^^

ایاتو: هوفففففففف چه گیری کردممم... 

همه سوار ماشین میشن و میرن مدرسع*

کلاس  مزخرف تمام میشه*

لایتو:خب خب دختره کجاست؟ 

رجی:هوففف داخل آزمایشگاه شیمی 

لایتو کمی خیره نگاه میکند*

رجی:چیزی شده؟ 

لایتو:نه نه بریم 

(*لایتو در ذهن خود: بگو پس این دختره هم عین خودشه**)) 

رجی و لایتو با هم به سمت آزمایشگاه میرن*

لایتو : نگا تنهاس کار زیاد منحرفانه تو نکن بلد نیستی یه کم خوش اخلاق باش 

رجی:پشیمون شدم 

لب هاشو گاز میگیره*

((دانستنی: رجی هر وقت استرس داره لب هاشو گاز میگیره/واقعا هم همینه)) 

لایتو محکم رجی رو شوت میکنه داخل و فال گوش وایمیسته*

رجی:س.. سلام

نایسا: رجی سان؟ سلام^^

رجی:چیکار میکنی؟ 

نایسا: دارم رو این ترکیب مخصوص کار میکنم.... 

رجی:چه جالب.... 

میخواستم... بگم.... چیزه.... میشه.... یعنی.... من.... 

نایسا:خون آشامی؟ من میدونم 

رجی:عاعههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!! چطوری میدونی؟

نایسا:دیگه دیگه😋

رجی:پس تو نمیرسی؟ 

نایسا:من دارم رو خون آشام ها تحقیق میکنم خیلی خیلی جالبن! 

رجی:عااا

نایسا:میخواستم بگم..... میشه.... یه چند جلسه قرار مصاحبه باهام بیای بیرون؟ 

لایتو:ای توفففف خر شانسسسس! این دختره که خیلی با پسرا ضده چطور.... خدایی شانستو برم رجی گند نزنی بهش! 

رجی: ا آره... حتما.... 

نایسا:ممنونمممممممم

چی میخواستی بگی؟ 

رجی تمام زورش رو جمع میکنه: من ازت خوشم میاد 

نایسا:هاع؟ ●-●

لایتو‌: خون آشام ها هم چه محبوبن❤️، ای داد الان میزنتش

نایسا: من... م... تو... منم.... چیز.... یعنی.... 

رجی:●-●

نایسا‌: راستش منم..... عین خودت

صورتشو میگیره*

رجی سرخ میشود*

رجی نزدیکش میره و بغلش میکنه*

نایسا: خببببببببببببببببببببب کلیییییییییی سوالللللل دارمممممم

چند سالته؟ 

خون آشام ها چند سال عمر میکنن؟ 

خون آشام اصیل زاده ای؟ 

خون آشام ها چشم هاشون رنگی هم میشه؟ 

عاشق میشن؟ 

میتونی پرواز کنی؟ 

یا به خفاش تبدیل بشی؟ 

میتونی منو هیپنوتیزم کنی؟ 

میتونی غذای انسان هارو بخوری؟ 

خون چه طمعیه؟ 

به اب حساسی؟ 

سیر اذیتت میکنه؟ 

تو تابوط میخوابی؟ 

خونتون تاريکه؟ 

میتونی با ارواح حرف بزنی؟ 

بگو بگو بگوو

رجی:لایتو گفت ها دخترا خیلی پر حرفن 

رجی:آروم باش 

چطوره بعد از مدرسه بریم کافه؟ 

نایسا:عالییییییییییییییییییییی 

رجی:اگه خونت رو بخورم مشکلی نداری؟ 

لایتو:الان نباید میگفتی................ باکاااا

نایسا رجی را بغل میکند*

نایسا:مرسیی، اممم نه اتفاقا میشه خونمو بخوری؟ 

میشه بگی چه طمعیه؟ خیلی ذوق دارن بدونم خون آشام چطوریه؟ 

دندون هاتو ببینممممم

رجی:یا جد خالق خون آشام انسان میمون دایناسور!

عا ها

دهنشو باز میکنه*

نایسا با دیدن دندون های رجی غش میکنه*

از خوش حالی*

یهو مهسا میاد *

(سوپرایززززززززززززززز مهسا چاننن^^) 

مهسا:عع؟ نایسیییی خوبی؟ 

نایسا:نگاااااااااا کسی که الگوی خودم قرار داده بودم، ازش خوشم میومد خون آشامههه 

رجی منتظره تا مهسا جیغ بکشه*

رجی:نباید به کسی بگیید

مهسا:خوش بختم..... دوست دست گلمو عمرا بدم بهت=-=

رجی :●-●

مهسا:هر جا میری منم میام نایسا باکا 

خاطره خوش از خون آشام جماعت ندارم=-=مخصوصا.... 

رجی:؟؟ 

لایتو:بیچاره شدم! 

یاخدا بر فنا رفتم، هم نالیا بفهمه منو میکشه، رجی بیچارم میکنه.... نه یکی بهم بدهکار عوض اون 

این مهسا رو چه گلی به سرش بمالممممممم؟ 

رجی:لایتو؟ 

مهسا: ل.. ل.. اتو... لایتو؟؟؟؟؟ 

شینه باکاااااااااااااااااااا کوشششششششششششششش؟ 

للللاااااییییتتتتووووووووووووو

لایتو ال فرار*

همه عین بز نگاه میکنن بی خبر از همچی*

رجی:لایتو کجا تو مدرسه فرار میکنی؟ 

نایسا:اوه نگو که.... 

رجی سان! باید لایتو رو نجات بدیممم! 

رجی:چی شده؟؟ 

نایسا:........... 

 

 

.................. __________------_____-------====(____:///

و تماممممممممممممم!