معرفی داستان(پنج دختر و ده خون آشام)
کینیچواا^^
بیو داستانمون ^^

یویی دختری مهربون که به خاطر یک اتفاق اسیر خوانواده ساکاماکی ها میشه
طی اتفاقاتی که میوفته با خوانواده موکامی ها هم آشنا میشه با حمله گرگ های وحشی خون آشام و... خانه موکامی ها نابود میشه و حالا ساکاماکی ها و موکامی ها باهم زندگی میکنن
اما یویی همچنان اذیت میشه...
یک روز وقتی لایتو یویی رو تنها گیر آورده بود و میخواست منحرف بازی دربیاره که سه دختر
اونا رو میبینن و میرن نجات یویی
اما با خشن و مخالفت کل خوانواده رو به رو میشن.
اونا جنگجو هستن و ماجرا های زیادی داشتن
یویی به اونها میگه چه اتفاقی افتاده و اینا خون آشام هستن و بهتره نزدیکش نرن
اما دخترا تصمیم میگیرن یویی رو مخفیانه نجات بدن
شب وارد عمارت میشن اما وسط نقشه همه اون هارو محاصره میکنن و مثل یویی زندانی
حالا اونا به فکر راهی برای فرار هستن...
+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم شهریور ۱۳۹۹ ساعت 18:22 توسط Marian
|










